- خزانه داری
- گنج وری
معنی خزانه داری - جستجوی لغت در جدول جو
- خزانه داری
- گنجوری عمل و شغل خزانه دار گنجوری، یکی از ادارات وزارت دارایی که عایدات دولت در آن متمرکز و دستور پرداخت حقوق و هزینه ها از آنجا صادر شود
- خزانه داری
- عمل و شغل خزانه دار
- خزانه داری
- شغل و عمل خزانه دار، محلی در وزارت دارایی که درآمدهای دولت در آنجا جمع می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگاهداری خزینه
عمل خانه دار، شغل خانه دار تدبیر منزل
خزینه دار، انبار دار
رئیس خزانه، تحویل دار، کنایه از حفاظت کننده
رئیس خزانه، تحویل دار
هنر اداره خانه یا مجموعه آگاهی های مربوط به آن مانند، آشپزی، خیاطی، شغل و عمل خانه دار
فن یا هنر اداره کردن خانه شامل آشپزی، خیاطی، بهداشت، تغذیه، تربیت اطفال، اقتصاد، صنایع دستی، اخلاق، مقررات خانوادگی و مانند آن، تدبیر منزل
گنجور گنجینه دار گنجدار نگهبان خزانه گنجور، صندوقدار رئیس صندوق تحویلدار، توپ یا تفنگی که دارای مخزن باشد
Graininess, Grittiness
зернистость
Körnigkeit
зернистість
ziarnistość
粒度 , 粗糙
granulosidade, rugosidade
granularità, grana
granulidad, arenosidad
granularité
korreligheid
kekasaran
حبوبٌ , حبّةٌ
दानेदार
גרגריות , גְּרוֹנִיוּת
粒状 , 粗さ
입자 , 거칠기
tanelilik, kumluluk
ufanisi, makali
ความขรุขระ , ความหยาบ
দানা , দানাদার
دانہ داری
کدبانو، مقتصد، میانه رو، درست خرج کن